تیر ۱۵، ۱۳۸۸

تتمه ی تهران - 5 تیر 1388*

نان و غرور گواراست البته. اما شکم گرسنه، میل به تفاخر ندارد.

وقتی مَردُم، رأفت و عطوفت حاکم وقت را "بی قدرتی" و "بی کفایتی" معنا می کنند، ضمن آنکه ندانسته به ناامنی دامن می زنند، ناخواسته حاکمی طلب می کنند زورگوتر. البته بعد از یک ناامنی موقتی، دوره ی امنیت و ثبات در پیش است. امنیتی زورکی که همه با جان و دل به استقبالش خواهیم رفت و از جان و دل سیر خواهیم شد. این عُقوبت رعیت و رجالی است که قدر دموکرات منشی حاکم وقتشان را ندانند.

بَدَک نبود آن طَرحَکِ سوناتِ شیش و هشت با دِکورِ خِنزر پنزریِ سبز رنگ. اما، کنسرت واقعی در پیش است: سمفونی خفقان.

*با الهام از مونولوگی در هزاردستانِ حاتمی و بوف کور هدایت تحریر شد.

هیچ نظری موجود نیست: